Une leçon de français
Julie apprend de nouveaux mots français de Marc aussi.
Marc apprend à Julie des choses différentes de ce qu’elle apprend en classe.
Quand on est avec ses amis, on ne veut pas parler des mouches et du plafond.
ژولی نیز کلمات جدیدی از مارک یاد میگیرد.
مارک چیزهای متفاوتی با آنچه او (ژولی) در کلاس یاد میگیرد به ژولی یاد میدهد.
وقتی آدم با دوستهایش است، نمیخواهد از مگسها و از سقف صحبت کند.
Marc lui apprend des mots utiles, comme «chérie» et «chou», et des expressions comme «OK».
Il appelle Julie «mon chou» ou «mon petit chou».
Chouchou écoute la conversation.
Il ne comprend pas pourquoi Marc appelle Julie «mon chou».
«Chou» est son nom, ce n’est pas le nom de Julie.
مارک به او کلمات مفیدی یاد میدهد، مانند "عزیزم" و "عزیزدلم" و اصطلاحاتی مانند "باشد" [اکی].
او ژولی را "عزیزم" یا "کوچولوی عزیزم" صدا میزند.
شوشو به مکالمه گوش میدهد.
او متوجه نمیشود چرا مارک ژولی را "عزیزم" صدا میزند.
"عزیز" (این کلمه در سبزیجات به معنای "کلم" نیز هست) یک اسم است، این اسم ژولی نیست.
Julie proteste.
Elle lui dit que «OK» est une expression américaine et que ce n’est pas un mot français.
Marc insiste.
Il lui dit que c’est un mot français qui est même dans les dictionnaires français.
Il dit que c’est une expression qui existe dans toutes les langues.
En français, on dit «D’accord!» ou «OK».
ژولی اعتراض میکند.
او به مارک میگوید که "باشد" [اکی] یک اصطلاح آمریکایی است و کلمهای فرانسوی نیست.
مارک سماجت میکند.
او به ژولی میگوید که این کلمهای فرانسوی است که حتی در فرهنگ لغات زبان فرانسه نیز هست.
او میگوید که این اصطلاحی است که در تمام زبانها وجود دارد.
به فرانسه میگوییم "قبول!" یا "باشد" [اکی].
Chouchou entend le mot OK et va immédiatement, vers la porte.
Il est content.
Pour lui le mot OK signifie: «Maintenant on va faire une promenade.»
شوشو کلمه "باشد" [اکی] را میشنود و بلافاصله به سمت در میرود.
او خوشحال است.
برای او کلمه "باشد" [اکی] به این معنی است: "اکنون به گردش خواهیم رفت."
Marc dit au chien: «Attends, Chouchou.»
Julie demande pourquoi il dit au chien: «Attends».
مارک به سگ میگوید: "صبر کن شوشو".
ژولی میپرسد چرا او به سگ میگوید :"شرکت کن" ["حضور داشته باش"].
Marc explique à Julie que le verbe «attendre» ne signifie pas la même chose qu’en anglais.
Cela ne veut pas dire to attend mais to wait.
مارک به ژولی توضیح میدهد که فعل "صبر کردن" همان معنی را در زبان انگلیسی ندارد.
این معنایش "شرکت کردن" نیست بلکه "صبر کردن" است.