قید حالت در زبان عربی

قید حالت در زبان عربی

الحال


حال یکی از منصوبات در زبان عربی است و معادل قید حالت در زبان فارسی می‌باشد. برای یادگیری این مبحث کلیک کنید.

حال

الحال

حال

حال در زبان عربی مانند قید حالت در زبان فارسی است. به مثال‌ زیر توجه کنید.

جَاءَ الطَّالِبُ مَسْرُوراً.

دانش‌آموز خوشحال آمد.

در این مثال مَسْرُوراً (حال) است زیرا حالت (الطَّالِبُ) را در حین وقوع فعل بیان می‌کند.

همان‌طور که گفته شد در مثال فوق (مَسْرُوراً) حال است، زیرا حالت صاحب حال را بیان می‌کند. صاحب حال در مثال فوق (الطَّالِبُ) است. در واقع حال، حالت صاحب حال را در حین وقوع فعل بیان می‌کند.
به‌گونه‌ای می‌توان گفت حال کلمه‌ای است مانند قید، که حالت و چگونگی فاعل یا مفعول و .. را در هنگام وقوع فعل بیان می‌کند و آن فاعل یا مفعول و ... که حالتش را در هنگام وقوع فعل بیان می‌کنیم، صاحب حال است.

در مثال‌های زیر حال و صاحب حال را پیدا کنید.

ذَهَبَ الطَّالِبُ مُسْرِعاً.

دانش‌آموز شتابان رفت.

مُسْرِعاً در این مثال (حال) است و الطَّالِبُ (صاحب حال) است.

جَاءَ صَدِيقِي فَرِحاً.

دوستم خوشحال آمد.

فَرِحاً در این مثال (حال) است و صَدِيقِي (صاحب حال) است.

صاحب حال و ذو الحال به یک معنا هستند.

انواع حال

  • حال مفرد
  • حال جمله (اسمیه، فعلیه)
  • حال شبه جمله

الآن که با معنا و مفهوم حال و انواع آن آشنا شدیم باید بدانیم که شرایط و ویژگی‌های حال چیست؟
با نشانه‌های حال مفرد آشنا می‌شویم:

حال مفرد

  • اسم
  • نکره
  • مشتق
  • منصوب

به مثال‌ زیر توجه کنید.

ذَهَبَ الطَّالِبُ مُسْرِعاً.

دانش‌آموز شتابان رفت.

در مثال فوق مُسْرِعاً (حال) است و الطَّالِبُ (صاحب حال) است. اگر دقت کنیم متوجه می‌شویم که مُسْرِعاً تمام نشانه‌هایی که ذکر کردیم را دارد. مُسْرِعاً یک اسم نکره مشتق منصوب است.
مُسْرِعاً یک اسم است و مشتق (اسم فاعل) می‌باشد و از نوع نکره است و علامت نصب دارد و منصوب می‌باشد. به این اسم نکره مشتق منصوب حال مفرد گویند.

حال مفرد، یک اسم نکره مشتق منصوب است كه حالت و چگونگی صاحب حال (ذو الحال) را بيان می‌کند.

دقت داشته باشید منظور از حال مفرد، مفرد بودن آن نیست. در اینجا مفرد در مقابل مثنی و جمع نیست؛ یعنی حال مفرد می‌تواند یک اسم مفرد و یا مثنی و یا حتی جمع باشد.
مفرد در اینجا
مقابل جمله و شبه جمله است. حال مفرد حالی است که حال جمله و یا حال شبه جمله نباشد\.

حال جمله

به مثال‌ زیر توجه کنید.

جَاءَ الطَّالِبُ يُسْرِعُ.

دانش‌آموز در حالی‌ که شتاب می‌کرد، آمد.

يُسْرِعُ در این مثال (حال) است و الطَّالِبُ (صاحب حال) می‌باشد.

در مثال فوق (يُسْرِعُ) حالت و چگونگی صاحب حال یعنی (الطَّالِبُ) را بیان می‌کند. (يُسْرِعُ) یک اسم نکره مشتق منصوب نیست لذا نمی‌توان گفت که حال مفرد است. همان‌طور که گفتیم در مقابل حال مفرد حال جمله و شبه جمله را داریم. در اینجا حال یک فعل است: (يُسْرِعُ). در زبان عربی هر فعل یک جمله فعلیه به حساب می‌آید؛ لذا در اینجا باید بگوییم حال از نوع جمله است.

در ترجمه حال جمله، از در حالی که استفاده می‌کنیم.

به مثال‌های زیر توجه کنید.

رَأَيْتُ الطَّالِبُ يَبْكِي.

دانش‌آموز را در حالی که گریه می‌کرد، دیدم.

يَبْكِي در این مثال (حال) است و الطَّالِبُ (صاحب حال) می‌باشد. حال در این مثال یک فعل است؛ لذا حال جمله می‌باشد.

رَأَيْتُ صَدِيقِي وَ هُوَ يَبْكِي.

دوستم را در حالی كه گريه می‌كرد، ديدم.

وَ هُوَ يَبْكِي در این مثال (حال) است و صَدِيقِي (صاحب حال) می‌باشد. حال در این مثال یک جمله اسمیه می‌باشد.

تا به الآن آموختیم که حال می‌تواند یک اسم نکره مشتق منصوب باشد. و یا می‌تواند یک جمله فعلیه و یا یک جمله اسمیه باشد.
که در حالت اول بدان حال مفرد، و در حالت دوم و سوم به آن حال جمله (جمله حالیه) گویند.
جمله حالیه نیازمند رابط است که این رابط یا یک ضمیر است و یا واو می‌باشد و یا می‌تواند هر دو باشد که به آن خواهیم پرداخت.

همان‌طور که گفتیم حال یک اسم نکره است اما باید بدانیم که صاحب حال معرفه است.
به مثال‌ زیر توجه کنید.

ذَهَبَ الطَّالِبُ مُسْرِعاً.

دانش‌آموز شتابان رفت.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید صاحب حال که همان الطَّالِبُ می‌باشد، یک اسم معرفه است.

حال مفرد (حالی که جمله و یا شبه جمله) نیست. باید از نظر جنس (مذکر و مؤنث ‌بودن) و عدد (مفرد، مثنی و جمع‌‌ بودن) با صاحب حال مطابقت داشته باشد. به مثال‌های زیر توجه کنید.

ذَهَبَ الطَّالِبُ فَرِحاً.

دانش‌آموز خوشحال رفت.

حال در این مثال فَرِحاً می‌باشد و با ذو الحال که الطَّالِبُ می‌باشد در (جنس و عدد) مطابقت دارد.

ذَهَبَتْ الطَّالِبَةُ فَرِحَةً.

دانش‌آموز خوشحال رفت.

حال در این مثال فَرِحَةً می‌باشد و با ذو الحال که الطَّالِبَةُ می‌باشد در (جنس و عدد) مطابقت دارد.

اگر ذو الحال جمع غیر عاقل باشد، می‌توان با آن رفتار مفرد مؤنث داشت.

به مثال‌ زیر توجه کنید.

طَارَتْ الطُّيُورُ مُسْرِعَةً.

پرندگان به‌سرعت پرواز کردند.

همان‌طور که گفتیم (می‌توان) با صاحب حال جمع غیر عاقل، رفتار مفرد مؤنث داشت.

ممکن است برای یک صاحب حال چند تا حال بیاید.

به مثال زیر توجه کنید.

يَتَكَلَّمُ أَسْتَاذِي هَادِئاً فَرِحاً.

استاد ما آرام و خوشحال صحبت می‌کند.

ممکن است برای یک صاحب حال چند تا حال بیاید.

ممکن است برای یک حال، چند صاحب حال در جمله بیاید.

به مثال زیر توجه کنید.

رَأَيْتُ المُعَلِّمِين وَ المُهَنْدِسِين نَشِيطِينَ.

معلمان و مهندسان را در کار خود بانشاط دیدم.

در اینجا برای حال (نَشِيطِينَ) دو تا صاحب حال آمده‌است.

حال شبه جمله

گاهی حال به‌صورت شبه جمله می‌آید؛ یعنی یا جارومجرور است و یا ظرف.
به مثال زیر توجه کنید.

شَاهَدْتُ الشَّمْسَ فِي السَّمَاء.

خورشید را در آسمان دیدم.

در این مثال همان‌طور که مشاهده می‌کنید حال، شبه جمله می‌باشد.

دقت داشته باشید صاحب حال (ذو الحال)، اکثراً مقدم بر حال است.

کمی پیش گفتیم جمله حالیه به یک رابط نیاز دارد. رابطی که حال را به ذو الحال مرتبط می‌کند؛ و گفتیم که بر سه قسم است:

  • واو حالیه
  • ضمیر
  • ضمیر و واو حالیه

به مثال‌های زیر توجه کنید.

الأسْتَاذُ يَتَكَلَّمُ وَالطُّلَّابُ يَسْتَمِعُون.

استاد حرف می‌زند و دانشجویان گوش می‌دادند.

در اینجا رابط واو حالیه است.

ذَهَبَ مُحَمَّد يَرْكُضُ.

محمد با دو رفت.

در اینجا رابط ضمیر هو (موجود در یَرْکُضُ) است.

رَجَعَ عَلِي وَ هُوَ عَطْشَان.

علی برگشت و تشنه بود.

در اینجا رابط واو حالیه و ضمیر است.

چه‌زمانی واو حالیه می‌آید:

  • اگر در ابتدای جمله حالیه ضمیر منفصل بیاید، قبل از آن واو حالیه می‌آید.
  • اگر در داخل جمله حالیه ضمیر مرتبط با صاحب حال نیامده باشد.

اگر در داخل جملیه حالیه ضمیر مرتبط با صاحب حال آمده باشد، ممکن است واو حالیه ذکر شود و یا ذکر نشود.

اعراب حال

حال از نظر اعراب، منصوب است. اگر حال مفرد باشد، چون معرب است، یا اعرابش اصلی است و یا فرعی و یا تقدیری.
اما اگر حال جمله و یا شبه جمله باشد، اعراب آن محلاً منصوب است.

نکاتی درباره ترجمه حال

اگر حال مفرد باشد، معادل قید حالت در زبان فارسی است. معمولاً با (ان) و یا با پیشوند (با) ترجمه می‌شود. مانند: شتابان، خندان، با گریه، با خنده، ...
اما در رابطه با جمله حالیه: آن را متناسب با فعل جمله ترجمه می‌کنیم؛ البته با کلماتی مثل: در حالی که، در حالتی که.

حال اگر از نوع جمله‌ فعليه باشد و با فعل ماضي آید، معمولاً با عبارت (و قد…) همراه می‌شود.

برای فهم بهتر مطالب ذکر‌شده و تمرین بیش‌تر به مثال‌ زیر توجه کنید.

دَخَلَ الأسْتَاذُ وَ هُوَ مَسْرُورٌ.

استاد در حالی که شادمان بود، داخل شد.

  • در اینجا حال، حالت صاحب حال را بیان کرده‌است.
  • در مثال فوق حال یک جمله اسمیه است لذا به آن حال جمله گویند.
  • اعراب آن محلاً منصوب است.
  • ذو الحال در اینجا الأسْتَاذُ می‌باشد که یک اسم معرفه است.
  • در ترجمه از در حالی که استفاده کردیم.
  • جمله حالیه به رابط نیاز دارد؛ و رابط در اینجا (واو و ضمیر) است.
  • صاحب حال مقدم بر حال است.
  • واو در این جمله واو حالیه می‌باشد.
  • آمدن واو در اینجا ضروری است چراکه گفتیم اگر در ابتدای جمله حالیه ضمیر منفصل بیاید، قبل از آن واو حالیه می‌آید.

دقت داشته باشید کلمه (وَحدَ) که جامد است و به‌معنای به تنهایی می‌باشد، پیوسته با ضمیر و به صورت معرفه به کار می‌رود. مانند: وَحْدَهُ، وَحْدَكِ، ... و نقش آن حال است.

بخش قبل
قید حالت در زبان عربی
بخش بعد
نرم افزار زبان بیاموز

مکالمه، داستان، واژه آموزی و گرامر در زبان بیاموز

هرچیزی که برای یادگیری عربی لازم داری در نرم افزار بیاموز پیدا میکنی!
  • جعبه لایتنر، انواع فلشکارت و آزمون
  • مکالمه، داستان و آموزش شنیداری
  • گرامر و لغت دانی
  • دیکشنری رایگان آفلاین
همین الان دانلود کن  
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان