Articles
در زبان فرانسه، به طور کلی اسامی همیشه به همراه حرف تعریفشان میآیند؛ در این درس با حروف تعریف در زبان فرانسه و کاربرد آنها بیشتر آشنا میشویم.
در زبان فرانسه، به طور کلی اسامی همیشه به همراه حرف تعریفشان میآیند. حرف تعریف کلمهای است که پیش از اسم قرار میگیرد تا جنسیت (مذکر یا مونث بودن)، شمار (مفرد یا جمع بودن) و نیز معرفه یا نکره بودن یک اسم را نشان دهد.
در زبان فرانسه حروف تعریف از نظر معین یا نامعین بودن به سه دسته تقسیم میشوند:
در زبان فرانسه نیز همانند زبان فارسی از واژه "un" یا "une" (یک) به عنوان حرف تعریف نامعین استفاده میشود. طبیعتا برای اشاره به اسامی نامعین جمع، از این حرف تعریف استفاده نخواهیم کرد. از حرف تعریف نامعین عموما برای اشاره به چیزی که نزد گوینده یا شنونده شناخته شده نیست یا به طور مشخص تعریف نشده است و یا اصلا هویت و شناخت آن اهمیتی ندارد، استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید:
من یک خودکار خریدم.
در مثال بالا حرف تعریف "un" نشان میدهد که ما به خودکار مشخصی اشاره نمیکنیم و به طور نامشخص به یکی از نمونههای مشابه اشاره داریم.
در زبان فرانسه سه نوع حرف تعریف نامعین وجود دارد که در جدول زیر آنها را مشاهده میکنید:
ترجمه مثال | مثال | حرف تعریف | نوع |
---|---|---|---|
یک کیف | un sac | un | مفرد مذکر |
یک میز | une table | une | مفرد مونث |
کتابهایی | des livres | des | جمع |
حرف تعریف معین عموما اشاره به چیزی دارد که نزد گوینده یا شنونده شناخته شده و تعریف شده است، یعنی در کل، بیانگر حالت مشخص و تعریف شدهی اسمی که بدان اشاره میکند. در زبان فرانسه سه نوع حرف تعریف معین وجود دارد که جدول زیر، آنها را نشان میدهد:
ترجمه مثال | مثال | حرف تعریف | نوع |
---|---|---|---|
فیلم | le film | le | مفرد مذکر |
فلسفه | la philosophie | la | مفرد مونث |
کتابها | les livres | les | جمع |
حروف تعریف معین "le" و "la" در مقابل حروف صدادار (و نیز حرف h بیصدا)، به شکل " l’ " در میآیند. در واقع حروف "e" و "a" را حذف کرده و به جای آن علامت آپاستروف (’ ) اضافه میشود. به این عمل "élision" (حذف) گفته میشود.، مثلا:
l’Iran
ایران
l’argent
پول
l’orange
پرتقال
l’hôtel
هتل
در زبان فرانسه از حروف تعریف معین در کاربردهای متفاوتی استفاده می شود. در زیر به هر یک از آنها کاربردها خواهیم پرداخت:
1- برای اشاره به چیزی که برای مخاطب شناخته شده است، یا اشاره به یک چیز مشخص داشته باشد. برای مثال:
(آن) لیوان را به من بده.
در مثال بالا استفاده از اسم به همراه حرف تعریف به صورت "le verre" نشان میدهد که گوینده اشاره به لیوان مشخصی دارد.
این کتاب "نیکولا" است.
در مثال بالا استفاده از اسم به همراه حرف تعریف به صورت "le livre" نشان میدهد که گوینده اشاره به کتاب مشخصی دارد.
2- پیش از اسامی که معنی عام دارند، مثلا:
L’argent ne fait pas le bonheur.
پول خوشبختی نمیآورد.
در مثال بالا، واژه "L’argent" (پول)، معنی عام دارد و به صورت کلی به پول اشاره میکند، به پول خاصی اشاره نمیکند.
زمان به سرعت میگذرد.
در مثال بالا، واژه "Le temps" (زمان)، معنی عام دارد و به صورت کلی به زمان اشاره میکند، به زمان خاصی اشاره نمیکند.
Le chien est un animal fidèle.
سگ حیوانی باوفا است.
در مثال بالا، واژه "Le chien" (سگ)، معنی عام دارد و به صورت کلی به سگها اشاره میکند، به سگ خاصی اشاره نمیکند.
3- پیش از اسامی انتزاعی (اسامی برای چیزهای غیر فیزیکی). به مثال زیر توجه کنید:
حسادت بدبختی به بارمی آورد.
در مثال بالا "La jalousie" (حسادت) به یک مفهوم انتزاعی اشاره میکند.
4- پس از افعال احساسی همچون "aimer" (دوست داشتن)، "adorer" (بشدت دوست داشتن)، "détester" (متنفر بودن)، "préférer" (ترجیح دادن) و غیره. برای مثال:
J’aime le cinéma mais je préfère le théâtre.
من سینما را دوست دارم ولی تئاتر را ترجیح میدهم.
در مثال بالا واژه "le cinéma" پس از فعل "aime" آمده است و به همین دلیل از حرف تعریف معین استفاده کردیم.
5- پیش از اسامی زبانها، رشتهها، دستهها و گروهها. برای مثال:
Le français est très difficile.
زبان فرانسه بسیار دشوار است.
در مثال بالا "Le français" اسم زبان است و به همین دلیل از حرف اضافه معین استفاده کردیم.
La chimie est ma matière préférée.
شیمی درس مورد علاقه من است.
در مثال بالا "La chimie" اسم رشته است و به همین دلیل از حرف اضافه معین استفاده کردیم.
Les Français sont gastronomes.
فرانسویها خوشخوراک هستند.
در مثال بالا "Les Français" اسم دسته یا گروهی از افراد است و به همین دلیل از حرف اضافه معین استفاده کردیم.
6- پیش از اسامی که نشانگر واحد اندازهگیری هستند، مثلا:
Les fraises valent trois euros le kilo.
این توتفرنگیها کیلویی سه یورو میارزد.
در مثال بالا، واژههای "kilo" بیانگر واحد اندازه گیری است و به همین دلیل با حرف تعریف معرفه آمده است.
L’essence coûte deux euros le litre.
بنزین لیتری دو یورو قیمت دارد.
در مثال بالا، واژههای "litre" بیانگر واحد اندازه گیری است و به همین دلیل با حرف تعریف معرفه آمده است.
7- پیش از اسامی که یکتا و واحد هستند، برای مثال:
8- برای نشان دادن تاریخ یک روز. مثلا:
9- پیش از روزهای هفته یا اوقات روز، جهت نشان دادن عادت یا تکرار به انجام یک عمل. به مثال زیر دقت کنید:
Nous allons au cinéma le samedi.
ما شنبهها به سینما میرویم.
در مثال بالا "le samedi" که با حرف تعریف معرفه آمده است نشانگر تمام شنبهها و همچنین بیانگر عادت است.
من روزها میخوابم.
در مثال بالا "le jour" که با حرف تعریف معرفه آمده است نشانگر تمام روزها و همچنین بیانگر عادت است.
10- پیش از اسامی مربوط به اعضای بدن. برای مثال:
11- پیش از صفات تفضیلی. برای مثال:
Elle est la plus belle fille du monde.
او زیباترین دختر دنیاست.
در مثال بالا "plus belle" (زیباترین) صفت تفضیلی است در نتیجه پیش از آن از حرف تعریف معین استفاده کردیم.
12- پیش از نام قارهها، کشورها، کوهها، دریاها، بناهای مشهور و...، مثلا:
پیش از نام برخی کشورها (اغلب کشورهایی که جزیره مانند هستند) همچون "Cuba" (کوبا)، "Oman" (عمان)، "Israël" (اسراییل)، "Bahreïn" (بحرین)، "Taïwan" (تایوان)، "Singapour" (سنگاپور) و غیره، حرف تعریف معین قرار نمیگیرد.
حرف تعیین معین در شرایط زیر، قبل از اسم مورد نظر نمیآید:
1- قبل از اسامی خاص افراد: برای بیان نام و یا نام خانوادگی افراد، از حرف تعریف استفاده نمیشود، مثلا:
- در مواردی که به کل اهل یک خانواده خاص اشاره شود، در آن صورت قبل از نام خانوادگی آنها، حرف تعریف "les" قرار میگیرد، اما باید توجه داشت که در این صورت، آن نام خانوادگی مورد نظر، نشان جمع، یعنی نشان "s" نمیگیرد (مگر در مواردی که به یک دودمان سلطنتی یا خانواده بسیار مشهور اشاره شود). به مثالهای زیر دقت کنید:
La mort d’Élisabeth I marque la fin de l’ère des Tudors.
مرگ "الیزابت اول" بیانگر پایان عصر "تودور (ها) " است.
در مثال بالا "des Tudors" چون از خاندان سلطنتی است "s" میگیرد.
- در مواردی که به آثار یک نویسنده یا هنرمند خاص اشاره شود، در آن صورت، قبل از نام خانوادگی آن فرد، حرف تعریف "les" قرار میگیرد، و نام خانوادگی مورد نظر نیز، نشان جمع، یعنی نشان "s" میگیرد. به مثال زیر توجه کنید:
به خاطر داشته باشید که نام برخی شهرها حرف تعریف معین نیز میگیرند. برخی از شهرهای مهم فرانسه و دنیا را که در زبان فرانسه دارای حرف تعریف هستند، در جدول زیر میبینید:
Le Caire | قاهره (پایتخت مصر) |
Le Havre | لو آور (در شمال فرانسه) |
Le Mans | لو مان (در مرکز فرانسه) |
Le Cap | کیپتاون (در آفریقای جنوبی) |
La Havane | هاوانا (پایتخت کوبا) |
La Nouvelle-Orléans | نیواورلئان (در ایالت لوئیزیانا در کشور آمریکا) |
La Paz | لاپاز (پایتخت بولیوی) |
La Rochelle | لا روشل (در غرب فرانسه) |
Les Sables-d'Olonne | لِه سبل دولون (در غرب فرانسه) |
3- قبل از اسامی بدل: در صورتی که اسم مورد اشاره، در حالت بدل (اسمی که اسمی دیگر را توصیف میکند) باشد، در این صورت، حرف تعریف حذف میشوند، برای مثال:
Lamartine, poète français, est né en 1790.
"لامارتین"، شاعر فرانسوی، در سال 1970 زاده شد.
همانطور که در مثال بالا میبینیم، عبارت "poète français" (شاعر فرانسوی)، چون در نقش بدل برای "لامارتین" ظاهر شده است، به همین دلیل، هیچ حرف تعریفی نمیگیرد.
4- برای بیان جنس یا ماده یک چیز: هنگام سخن گفتن از جنس یا ماده یک شیء از نوشتن حرف تعریف پرهیز میکنیم، مثلا:
J’aime cette statue de marbre.
این مجسمه از سنگ مرمر را دوست دارم.
در مثال فوق، واژه "marbre" (سنگ مرمر) بدون حرف تعریف آماده است زیرا در اینجا از جنس مجسمه سخن به میان آمده است.
5- عبارت فعلی: بعض اوقات قرار گرفتن یک اسم در کنار یک فعل، ممکن است موجب خلق یک عبارت شود که در این صورت، آن اسم مورد نظر بدون حرف تعریف نوشته میشود، مثلا:
دقت کردن
در مثال بالا، کلمه "attention" بدون حرف تعریف نوشته شده است چون با فعل یک عبارت ساخته است.
مراقبت [پرستاری] کردن
در مثال بالا، کلمه "soin" بدون حرف تعریف نوشته شده است چون با فعل یک عبارت ساخته است.
درد داشتن
در مثال بالا، کلمه "mal" بدون حرف تعریف نوشته شده است چون با فعل یک عبارت ساخته است.
6- اصطلاح و ضربالمثل: برخی کلمات ممکن است در بعضی عبارات که به عنوان اصطلاح یا ضربالمثل به کار برده میشوند، فاقد حرف تعریف باشند، برای مثال:
با داد و بیداد
در مثال بالا دو اسم "cor " و "cri" حرف تعریف ندارند چون در یک اصطلاح به کار رفتهاند.
سگی که پارس میکند، گاز نمیگیرد. [از آن مترس که های و هوی دارد / از آن بترس که سر به تو دارد]
در مثال بالا "Chien" حرف تعریف نمیگیرد چون در یک ضربالمثل به کار رفته است.
7- نام خیابانها، کوچه و.... هنگام دادن نشانی: در این مورد نیز، از درج حرف تعریف باید خودداری شود. به مثال زیر دقت کنید:
J’habite rue Neauphle-le-Château, ruelle Azalée, impasse Rose.
من در خیابان "نوفل لو شاتو"، کوچه "آزاله"، بن بست "رز" زندگی میکنم.
در مثال بالا، واژههای "rue"(خیابان)، "ruelle" (کوچه) و "impasse" (بن بست) بدون حرف تعریف آمدهاند.
8- عنوان یا تیتر یک اثر یا نوشته: نوشتن یا ننوشتن حرف تعریف قبل از اسم مورد نظر، در این مورد اختیاری است، مثلا:
9- شمارش: هنگام بیان اسم چندین شخص یا شی پشت سر هم، میتوان حرف تعریف آنها را حذف نمود، برای مثال:
Desserts, plats et boissons sont prêts pour ce soir.
دسرها، غذاها و نوشیدنیها برای امشب آماده هستند.
در مثال فوق، واژههای "desserts"، "plats" و "boissons" همگی بدون حرف تعریف ذکر شدهاند.
10- پس از برخی عبارتها که کمیت (مقدار) را میرسانند، حرف تعریف قرار نمیگیرد، برای مثال:
نان بیشتری میخواهم.
در مثال بالا، واژه "pain" (نان) بدون حرف تعریف ذکر شده است زیرا قبل از آن عبارت "plus" (بیشتر) آمده که کمیت (مقدار) آنها را مشخص میکند.
خیلی شیر خوردم.
در مثال بالا، واژه "lait" (شیر) بدون حرف تعریف ذکر شده است زیرا قبل از آن عبارت "trop" (خیلی) آمده که کمیت (مقدار) آنها را مشخص میکند.
حرف تعریف بخشی برای اشاره به قسمتی از یک کل استفاده میشود، به عبارت دیگر بیانگر جزیی غیرقابل شمارش از کلیتی تعریف شده است. حرف تعریف بخشی نیز بر سه نوع است که جدول زیر، آنها را نشان میدهد:
در مقابل حروف صدادار | حرف تعریف بخشی | نوع |
---|---|---|
de l’ | du | مفرد مذکر |
de l’ | de la | مفرد مونث |
- | des | جمع |
حروف تعریف بخشی "du" در واقع از ادغام حرف تعریف معین "le" و حرف اضافه "de" ساخته شده است ؛ و حرف تعریف بخشی "des" نیز از ادغام حرف تعریف معین "les" و حرف اضافه "de" به وجود آمده است که البته نباید با حرف تعریف نامعین "des" اشتباه گرفته شود.
برای درک بهتر به مثال زیر دقت کنید:
من (مقداری) چای میخورم.
در مثال فوق، قبل از واژه "thé" (چای)، حرف تعریف بخشی "du" آورده شده است زیرا مقدار چای نامشخص و البته غیرقابل شمارش است، و این حرف تعریف به مقداری از چای اشاره دارد.
(مقداری) گوشت بخر.
در مثال فوق، قبل از واژه "viande" (گوشت)، حرف تعریف بخشی "de la" آورده شده است زیرا مقدار گوشت نامشخص و البته غیرقابل شمارش است، و این حرف تعریف به مقداری از گوشت اشاره دارد.
او (اندکی یا مقداری) ابریشم میفروشد.
در مثال فوق، قبل از واژه "soie" (ابریشم)، حرف تعریف بخشی "de la" آورده شده است زیرا مقدار ابریشم نامشخص و البته غیرقابل شمارش است، و این حرف تعریف به مقداری از ابریشم اشاره دارد.
Pourquoi tu bois de l’alcool ?
چرا الکل میخوری ؟
در مثال فوق، قبل از واژه "alcool" (الکل)، حرف تعریف بخشی 'de l آورده شده است زیرا مقدار الکل نامشخص و البته غیرقابل شمارش است، و این حرف تعریف به مقداری از الکل اشاره دارد.
(مقداری) مربا میخورم.
در مثال فوق، قبل از واژه "confitures" (مربا)، حرف تعریف بخشی "des" آورده شده است زیرا مقدار مربا نامشخص و البته غیرقابل شمارش است، و این حرف تعریف به مقداری از مربا اشاره دارد.
حروف تعریف، گاهی در مجاورت برخی از حروف اضافه، تغییر می کنند (در واقع با حروف اضافه ادغام می شوند) که در زبان فرانسه به این عمل "contraction" (ادغام) گفته میشود. جدول زیر، حالات ادغام حروف تعریف و حروف اضافه را نشان میدهد:
ترجمه مثال | مثال | ادغام |
---|---|---|
من به سینما میروم. | .Je vais au cinéma | à + le = au |
ما به "آمریکا" میرویم. | .Nous allons aux États-Unis | à + les = aux |
من از سینما برمیگردم. | .Je reviens du cinéma | de + le = du |
ما از "آمریکا" برمیگردیم. | .Nous revenons des États-Unis | de + les = des |