History
بعد از عصر آهن، قبایل سلتی در اتریش ساکن بودند و تمدن نوریکوم (پادشاهی سلتیها) را در این سرزمین بنا نهادند. پانزده سال قبل از میلاد مسیح، این پادشاهی توسط امپراطوری روم اشغال میشود. در این زمان، شهرها و خیابانهای زیادی بنا میشود و فرهنگ سلتی با رومی پیوند میخورد. تا قرن چهارم بسیاری از سلتیها مسیحی شده بودند. رومیها 500 سال در این سرزمین میمانند. با ورود قبایل دیگر رومیها تضعیف میشوند و از آنجا میروند. اشغال این سرزمین توسط قبایل بربر در قرن ششم و هفتم باعث تشکیل جمعیت باواریان (Bavarian) در شمال و کوههای آلپ و جمعیت اسلاو (Slavonic) در جنوب شرقی کوهستان آلپ میشود.
در اواخر قرن هشتم، منطقه به دست امپراطوری فرانسه میافتد و شارلمان کنترل آنجا را به دست میگیرد. برای محافظت کردن سرزمینهای شرق فرانسه از هجوم قبایل آوار (Aware) و مجارها، در آن سرزمین کشوری تشکیل میشود. حکومت آن کشور در سال 976 به خاندان بابنبرگ (Babenberg) میرسد و بعدها نام آن سرزمین شرقی (Eastern Mark) یا استاریشی (Istarrichi) میشود که امروزه نام اتریش روی این کشور باقی مانده است.
خاندان بابنبرگ اتریش را تبدیل به سرزمینی با فرهنگ و مرکز تمدن در قرون وسطا کردند. در سال 1156 شهر وین تبدیل به پایتخت میشود. در این سال امپراطور فردریک بارباروسا، سرزمین را گسترش میدهد و کشور اتریش را به قلمروی دوکنشین تبدیل میکند. در سال 1246، آخرین پادشاه خاندان بابنبرگ از دنیا میرود و در سال 1278 خاندان هابسبورگ (Habsburg) روی کار میآیند. آنها نیز توانستند اقتدار سیاسی خاندان بابنبرگ را حفظ کنند. این موضوع با شروع جنگها در اواخر قرون وسطا تحتالشعاع قرار گرفت. بعد از پایان درگیریها، در سال 1452، هابسبورگها پادشاه امپراطوری روم مقدس میشوند. در این زمان، آنها یکی از قدرتهای اصلی اروپا محسوب میشدند. در سال 1500، امپراطور ماکسیمیلیان اول، از طریق ازدواجهای سیاسی توانست قلمرو خود را گسترش دهد و قدرت زیادی کسب کند. از این طریق، هابسبورگها کنترل بخشیها جنوبی آلمان، هلند، بورگاندی، اسپانیا و مستعمراتش و جنوب ایتالیا را تحت سلطه خود درآورند.
در قرن شانزدهم میلادی، قدرت کلیسا به شدت ضعیف شد. در دوره رنسانس، پادشاه اتریش، کارل پنجم (Karl V) مجبور به استعفا میشود و خاندان هابسبورگها به دو سلسله اسپانیایی و اتریشی تقسیم میشود. وفاداری بیش از حد هابسبورگها به کلیسا در زمان رنسانس منجر به بروز جنگهای سی ساله (1608-1638) میشود. این جنگ تاثیرات مخرب زیادی در اروپای مرکزی داشت. در این زمان امپراطوری عثمانی نیز دوبار به وین حمله میکند و یکبار در سال 1529 و بار دیگر در سال 1683 این شهر را اشغال میکند.
با اتمام جنگهای مذهبی و شکست امپراطوری عثمانی در قرن هجدهم، اتریش وارد دوران طلایی و پرشکوه باروک (Baroque) میشود. در این دوره، اتریش و بسیاری از کشورهای اروپایی شاهد رونق و پیشرفت در معماری، هنر و فرهنگ بودند. ملکه ماریا ترزا ملکهٔ مجارستان، کرواسی و بوهم و پسرش امپراطور جوزف دوم اتریش و سایر کشورهای تحت سلطه خود را پیشرفته و مدرن کردند و آغازگر عصر روشنگری در این کشورها شدند.
در اواخر قرن هجدهم، انقلاب فرانسه، پادشاهان اروپا را شوکه میکند. هابسبورگها عملا به مخالفت با ایدههای انقلاب مانند آزادی و برابری و ملیگرایی میپردازند و سعی میکنند انقلابیون را سرکوب کنند. در سال 1806، امپراطوری روم مقدس از بین میرود و فرانتس دوم، آخرین امپراطور روم مقدس استعفا میدهد و بعدها در پاسخ به تاجگذاری ناپلئون خود را امپراطور اتریش میخواند. بعد از جنگهای ناپلئونی، در کنفرانس وین برای یافتن نظمی دوباره در اروپا مذاکرات شروع میشود.
در سال 1848 در اکثر کشورهای اروپایی، انقلابهایی برای از بین بردن نظام فئودالی و آزادی و برابری شکل میگیرد. در اتریش، این انقلابها منجر به از بین رفتن نظام مطلقه اتریش میشود و در سال 1867 امپراطوری اتریش-مجارستان شکل میگیرد. هر دو کشور یک نخست وزیر و یک پارلمان داشتند ولی از هر پارلمان ۶۰ نماینده ، در بوداپست یا وین جمع میشدند میآمدند و مسائل مشترک اتریش-مجارستان را مورد بحث قرار میدادند. این کار آلمانیهای ساکن اتریش و مجارها را با هم متحد کرد اما نتوانست رومنها، اسلاوها و ایتالیاییهای ساکن امپراتوری را با آنها متحد کند. این مردم موافق برقراری حکومت فدرال بودند. در این زمان، اتریش با آلمان مصالحه کرد و پس از اتحاد با آلمان در سال ۱۸۷۹ بوسنی و هرزگووین را گرفت. سیاست خارجی امپراطوری اتریش با آلمان و ایتالیا همپیمان بود و با روسیه و صربستان مخالفت میکرد؛ چون صربستان مرکز فعالیتهای خطرناک اسلاوهای امپراطوری اتریش به شمار میرفت.
اتریشیها قصد داشتند بر بوسنی و هرزگووین حاکم شوند تا آنها را از سلطه عثمانیها خارج کنند و به این وسیله، نگذارند ملیگرایان اسلاو با هم متحد شوند. در روز ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش-مجارستان به وسیله یک فرد صربی که تبعه اتریش بود ترور میشود. در نتیجه در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ اتریش به صربستان اعلان جنگ میدهد و جنگ جهانی اول آغاز میشود.
بعد از مرگ فرانتس یوزف یکم در 1916، ولیعهد او وعده داد که اصلاحاتی در قانون اساسی ایجاد خواهد کرد ولی حمایت متفقین از تجزیه اتریش-مجارستان، سرانجام باعث فروپاشی این امپراطوری دوگانه میشود. در سال 1919 اتریش به کشوری جمهوری تبدیل میشود و خاندان هابسبورگ سرنگون میشود. در این زمان تورم و بیکاری در اتریش بیداد میکرد و مردمش از نداشتن هویت ملی رنج میبردند.
تنش و درگیری بین سوسیال دموکراتها و محافظهکاران بالا میگیرد و عملا درگیری بینشان ایجاد میشود. در سال 1934، دولت محافظه کار قدرت قانونگذاری را از پارلمان میگیرد و اتریش را تبدیل به کشوری فاشیست میکند. سوسیالیستها و نازیها دست به اتحاد با هم میزنند و در سال 1938، ارتش آلمان نازی وارد اتریش میشود. هیتلر با تقویت یکی از احزاب طرفدار خود در اتریش، جای خود را در این کشور باز کرد. هیتلر قبلاً با زمینه سازی از طرف نازیهای اتریش در داخل خاک این کشور و با تهدید دولت حاکم بر اتریش، مقدمات این حمله را فراهم کرده بود. در نهایت، از مارس 1938میلادی، نیروهای آلمان بدون برخورد با کمترین مقاومتی وارد خاک اتریش شدند و با مقدماتی که قبلا از طرف نازی های اتریش فراهم شده بود همه جا با استقبال پرشور مواجه شدند.
رهبر نازیهای اتریش که صدراعظم اتریش شده بود اتحاد بین اتریش و آلمان را اعلام میکند. الحاق اتریش به آلمان، زمینه را برای تجاوز آلمان به چکسلواکی و سپس لهستان آماده میکند و جنگ جهانی دوم اینگونه آغاز میشود.
بعد از عقب نشینی آلمان از اتریش و اشغال آن توسط دولت های متفق در آوریل 1945میلادی، اتریش به چهار منطقه تجزیه میشود که هر کدام توسط یکی از دولت های امریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه اداره می شود و وین پایتخت اتریش، تحت اداره مشترک چهار دولت قرار میگیرد. ده سال بعد، در سال 1955 بین چهار کشور اشغال گر و دولت اتریش، قراردادی به امضا میرسد که به موجب آن، بی طرفی و استقلال اتریش تضمین شده و نیروهای چهار کشور اشغال کننده، خاک اتریش را تخلیه میکنند.
بی طرفی اتریش باعث شد این کشور در طول جنگ سرد مانند دیواری حائل بین شرق و غرب قرار بگیرد. شهر وین مرکز سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل میشود. اقتصاد این کشور در دهه هفتاد میلادی رونق میگیرد و از رکود خارج میشود. بعد از از بین رفتن دیوار آهنی اتریش دوباره جایگاه خود را در قلب اروپا پیدا میکند و در سال 1995 عضو اتحادیه اروپا شده و واحد پول یورو را در سال 2002 به عنوان واحد اصلی پول در اروپا معرفی میکند. این کشور اکنون ساختار دولتی فدرال دارد و رئیس جمهور و صدراعظم آن توسط مردم انتخاب میشود.