المعرفة والنكرة
اسامی از نظر شناخت در دو دسته معرفه و نکره قرار میگیرند. برای مطالعه اسامی معرفه و نکره و انواع آنان، کلیک کنید.
اسم از نظر اینکه برای ما شناخته شده باشد یا نباشد به دو نوع تقسیم میشود:
اسم معرفه: به اسمهایی که بر
به اسمهایی گفته میشود که مخصوص یک شخص یا یک مکان و یا یک شیء خاص باشد. مانند: فاطمة، امين، محمد، عمان، ...
درواقع اسمهای افراد چه مذکر و چه مؤنث، اسامی شهرها، کشورها، قارهها، رودها، دریاها، کوهها و ... اسامی علم میباشند.
تمامی ضمایر چه ضمایر متصل، چه منفصل، رفعی و نصبی و جری، همه معرفه هستند.
تمامی اسامی اشاره معرفه هستند.
نزدیک | دور |
---|---|
هَذَا/ هَذِهِ | ذَلِكَ/ تِلْكَ |
هَذَانِ/ هَذَیْنِ/ هَاتَانِ/ هَاتَیْنِ | ذَانِكَ/ ذَيْنِكَ/ تَانِكَ/ تَيْنِكَ |
هؤُلَاءِ | أولَئِك |
تمامی اسامی موصول معرفه میباشند.
هرگاه به اول اسم نکرهای ال اضافه کنیم، آن اسم به معرفه تبدیل میشود که به آن معرفه به ال میگویند و هیچگاه تنوین
ال + كِتَابٌ (نكره) = الكِتَابُ (معرفه به ال)
بعد از اینکه کتاب (ال) گرفت و معرفه شد، دیگر نمیتواند تنوین بگیرد.
هرگاه اسم نکرهای به یکی از اسمهای معرفه اضافه شود، آن اسم نکره به معرفه تبدیل میشود که به آن معرفه به اضافه میگویند.
بَابٌ (نكره) + المَدْرَسَةُ (معرفه به ال) = بَابُ المَدْرَسَةِ (معرفه به اضافه).
در مدرسه
همانطور که مشاهده میکنید، باب یک اسم نکره است. زمانی که این اسم نکره به یک اسم معرفه (در اینجا المَدْرَسَةُ: که یک اسم معرفه است.) اضافه میشود، بدان معرفه به اضافه گویند.
كِتَابٌ (نكره) + مُحَمَّد (معرفه علم) = كِتَابُ مُحَمَّد (معرفه به اضافه).
کتاب محمد
اسمی که
بَابُ المَدْرَسَةِ
در مدرسه
در اینجا باب (معرفه به اضافه) است و المَدْرَسَة (معرفه به ال). لذا باب نمیتواند ال و یا تنوین بگیرد.
هر اسم مضافی معرفه نیست، مگر زمانی که به معرفه اضافه شود که در آن صورت
کِتَابُ تِلْمِیذٍ
کتاب دانشآموز
در اینجا کتاب که اسم نکره است به یک اسم نکره دیگر که تلمیذ است اضافه شده لذا معرفه به اضافه
اگر مضاف
فَلَّاحُو القَرِيَة
کشاورزان روستا
در اینجا فلاحون (جمع مذکر سالم) مضاف واقع شدهاست، لذا در هنگام اضافه شدن (ن) از انتهای این کلمه (حذف) میشود.
هر گاه اسم نکرهای منادا واقع شود، اگر نداکننده منظورش یک شخص معین و مشخصشدهای باشد، آن اسم نکره،
يَا طَالِبُ اِذْهَبْ.
ای دانشآموز برو.
یَا رَجُلُ
ای مرد
اسم نکره: به اسمهایی که بر شخص یا شيء نامشخص دلالت میکنند،
درواقع نکره اسمی است که دلالت میکند بر معنایی که نزد مخاطب معین نشده و معلوم نیست و بهعبارتی مخاطب او را نمیشناسد.
القَلَمُ الأَحْمَرُ
قلم قرمز
وقتی میگوییم (قلم) مشخص نیست که منظور ما کدام قلم است، پس قلم یک اسم نکره است. اما وقتی میگوییم القلم الأحمر مشخص است که منظور ما قلم قرمز است و اینجا معرفه است.
با اضافهکردن یک صفت
اکنون به مثالهای زیر توجه کنید:
درخت
نکره محضة
درخت پربار
نکرة مخصصة ب (الوصف)
درخت سیب
نکرة مخصصة ب (الاضافة)