موسیقی آلمانی Der Weg به همراه متن و ترجمه

موسیقی آلمانی Der Weg به همراه متن و ترجمه

Der Weg


گروه: Herbert Grönemeyer
آلبوم: Mensch
ژانر: Pop
سال: 2002

Der Weg

راه

Ich kann nicht mehr sehen

Trau' nicht mehr meinen Augen

Kann kaum noch glauben

Gefühle ha'm sich gedreht

Ich bin viel zu träge

Um aufzugeben

Es wär' auch zu früh

Weil immer was geht

دیگر نمی‌توانم ببینم

دیگر به چشم‌هایم اعتماد ندارم

دیگر به ندرت می‌توانم باور داشته باشم

احساسم تغییر کرده است

من خیلی سست‌تر از آن هستم

که تسلیم شوم

می‌تواند خیلی زود باشد

چون همیشه چیزی امکان‌پذیر است

Wir waren verschworen

Wären füreinander gestorben

Haben den Regen gebogen [1]

Uns Vertrauen geliehen

Wir haben versucht

Auf der Schussfahrt zu wenden

Nichts war zu spät

Aber vieles zu früh

ما داشتیم توطئه می‌کردیم

داشتیم برای یکدیگر می‌مردیم

ما غیرممکن را ممکن می‌ساختیم

ما اعتماد را قرض کردیم

ما تلاش کردیم

در سراشیبی دور زدیم

هیچ‌چیز آنقدر دیر نیست

اما خیلی چیزها زود است

  1. ترجمه تحت اللفظی: باران را خم می‌کردیم.

Wir haben uns geschoben

Durch alle Gezeiten

Haben uns verzettelt

Uns verzweifelt geliebt

Wir haben die Wahrheit

So gut es ging verlogen

Es war ein Stück vom Himmel

Dass es dich gibt

ما همدیگر را هل دادیم

به میان تمام جزر و مدها

توان خود را تلف کردیم

که نومیدانه عاشق یکدیگر بودیم

ما به حقیقت

به بهترین شکل ممکن دروغ گفتیم

آن تکه‌ای از آسمان بود

که به تو داده شد

Du hast jeden Raum

Mit Sonne geflutet

Hast jeden Verdruss

Ins Gegenteil verkehrt

تو همه‌جا را

با خورشید غرق کردی

هر نارضایتی را

برعکس کردی

Nordisch nobel

Deine sanftmütige Güte

Dein unbändiger Stolz

Das Leben ist nicht fair

نجیب‌زاده نوردیک

دارایی‌های خوب تو

غرور افسارگسیخته تو

زندگی جوانمردانه نیست

Den Film getanzt

In einem silbernen Raum

Vom goldenen Balkon

Die Unendlichkeit bestaunt

Heillos versunken, trunken

Und alles war erlaubt

Zusammen im Zeitraffer

Mittsommernachtstraum

فیلم به رقص در می‌آید

در یک اتاق نقره‌ای

از بالکن طلایی

بی‌کرانگی نظاره می‌کند.

ناامیدی غرق شده، مست شده

و همه چیز مجاز بود

با هم در یک فیلم‌برداری زمان‌گریز

در فضای نیمه‌شب تابستانی

Du hast jeden Raum

Mit Sonne geflutet

Hast jeden Verdruss

Ins Gegenteil verkehrt

تو همه‌جا را

با خورشید غرق کردی

هر نارضایتی را

برعکس کردی

Nordisch nobel

Deine sanftmütige Güte

Dein unbändiger Stolz

Das Leben ist nicht fair

نجیب‌زاده نوردیک

دارایی‌های خوب تو

غرور افسارگسیخته تو

زندگی جوانمردانه نیست

Dein sicherer Gang

Deine wahren Gedichte

Deine heitere Würde

Dein unerschütterliches Geschick

قدم امن تو

اشعار حقیقی تو

باطن شاد تو

توانایی تزلزل‌ناپذیر تو

Du hast der Fügung

Deine Stirn geboten

Hast ihn nie verraten

Deinen Plan vom Glück

Deinen Plan vom Glück

تو در برابر سرنوشت

سر فرود آوردی

تو آن را فاش کردی

نقشه‌ات را از خوشحالی

نقشه‌ات را از خوشحالی

Ich gehe nicht weg

Hab' meine Frist verlängert

Neue Zeitreise

Offene Welt

Habe dich sicher

In meiner Seele

Ich trag' dich bei mir

Bis der Vorhang fällt

Ich trag' dich bei mir

Bis der Vorhang fällt

من دور نمی‌شوم

فرصتم را تمدید کردم

سفر جدید در طول زمان

جهان آزاد

تو را مطمئنا

در روحم دارم

تو را با خودم می‌برم

تا وقتی پرده بیفتد

تو را با خودم می‌برم

تا وقتی پرده بیفتد

نرم افزار زبان بیاموز

مکالمه، داستان، واژه آموزی و گرامر در زبان بیاموز

هرچیزی که برای یادگیری آلمانی لازم داری در نرم افزار بیاموز پیدا میکنی!
  • جعبه لایتنر، انواع فلشکارت و آزمون
  • مکالمه، داستان و آموزش شنیداری
  • گرامر و لغت دانی
  • دیکشنری رایگان آفلاین
همین الان دانلود کن  
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان